من از دیار بغض آلود ناگفته ها می آیم
از وادی دشتهای بی مهتاب
از سرزمین ترانه های بی صدا
من پیام آور حدیث عاشقانه ای هستم
که شاعران غزلی برای آن نسرودند
هیچ خنیاگری آوازی برای دلتنگی اش سر نداد
و بر قامت بلند تنهاییش جامه ای دوخته نشد
من پیام آور دلداده از یاد رفته ای هستم
که آتش شبانه خانه اش بی تو به خاکستری سرد نشست.
به راه پای خسته ات
جاری دیدگانم را می سایم
تا انعکاس زلال قدمهات را
جاودانه کنم. . .
سبز باشی عزیزترین.
دل سپرده نازنین
برقرار باشی.
سهیلای عزیز
خوشحالم که باز فعال شدی
پستتو خوندموبسیار لذت بردم با هم همان حدیث نفس
برای ناگفته هائی که غم ودرد را درگلوگلوله میکند وزبانی هم برای بیانش ساخته نشده یا اگر ساخته شده زبانیست متروک وفراموش شده که کسی گوشش به آن بدهکار نیست
باادب احترام ومحبت بلیکران
استاد عزیزم خیزران گرامی
ماهرانه زبان ناگفته ها را می دانید .و برای شنیدن چه صبورانه گوش دل و جان را به آنها می سپارید.
پاینده باشید.
صدای تو در من
صدای تو در ذهن سرخ شقایق
نه تنها چو بوی خوش آشنایی است
نوید پریدن . گسستن . رهایی است
" تورج رهنما "
دل سپرده نازنین
سپاس از تو و شعر زیبا تورج رهنما.
بی تو مهتاب تنهای دشتم
بی تو خورشید سرد غروبم
بی تو بی نام و بی سرگذشتم
بی تو خاکسترم
بی تو ای دوست .
دل سپرده نازنین
پیام تو همواره بوی خوش دوستی را برایم می آورد.
پاینده باشی.
سهیلای عزیز
سلام
بازم سلام
امیدوارم حالت خوب باشد
باادب واحترام
ژانوس عزیز و گرامی
همیشه مدیون محبتهای شما هستم.
با مهر.
جان جهان دوش کجا بوده ای ؟!
نی غلطم در دل ما بوده ای
زهره ندارم که بگویم ترا
بی من بیچاره کجا بوده ای !!
سلام . . .
دوست نازنیم
خیلی از لطف بی نهایتت سپاسگزارم حیف که گرفتاریها مرا شرمنده روی عزیزانی چون شما کرده.
سلام
سلام
سلام
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم . . .
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد......
عید هر کس آن مهی باشد که او قربان اوست . . .
درود
شعر زیبایی بود و تشبیهات قابل درکی داشت
دوست عزیز وبلاگ جالبی دارید
از حضور شما خرسند خواهم شد
دوست عزیز
از آشنایی با شما بسیار خرسندم . ممنون که به بامدادان سر زدید و عذر از دیر کرد در پاسخ.
در نامههایت واژههای غربت را نمیتوان دید
اما در خطوط آن حس تنهایی را لمس توان کرد
پیمان جان سلام
ممنون از حضورت . همینصور هست که گفتی .
صدای فاصله ها
در عبور . . .
می شکند !
دل سپرده نازنین
منو تو میتوانیم این فاصله ها را ز میان بر داریم .........
از دیدن اسمت بسیار شاد شدم دلم خیلی برات تنگ شده بود.
رنگین کمان من سلام
دست راستم شکسته به یادت بوده ام ژستهارا باکمک دوستانم روی آنتن میبرم آخرای دیماه گچ دستم باز میشود باز به کویت خواهم آمد
دوستت دارم
ژانوس عزیز و نازنین
خیلی متاسفم که این پیشامد براتون پیش آمده .امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید سپاس از جضور پر مهر تون .
رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند ازین ولایت . . .
امروز خوشم با تو جان تو وفردا هم
از تو شکر افشانم اینجا هم و آنجا هم
سهیلای عزیز
دوری مرا بهع حساب بی مهری مگذارکه دست شکسته ای وبال گردن دارم تا ژایان دیماه گچش که باز شد خدمت خواهم رسید
بااحترام
ژانو س نازنین سلام
آرزوی سلامتی و بهبودتا ن هر چه زودتر شما را دارم.
درود
حضورت را سپاس و شرمسار از تاخیر
این شعر بریام خیلی آشنا بود ...
وبلاگ متینی دارید
راستی بروزم مهربان و در انتظار نفسهایت
فریاد عزیز
چکیده ای بود از یاد گذشته ها و احوال اکنون تا آینده چه باشد .........
ممنون که آمدی.
((موج دریا))
دیوار بلند موج
چون تازیانه ای بر سر
کف بر لب
قرار از کف ساحل ربوده
تا در جشنی از شکوه
در هم آمیزند
که زندگی دریا
با تلاطم امواج معنا می شود
آنگاه که چون کوهی بلند و سرفراز
نعره می کشد
و چون اسبی رهوار می تازد.
زنده ای که جان می دهد
و جان می ستاند
هیولائی که نبودنش
مرگ دریاست
و هرچه در آنست
ماهی و ماهیگیر.
هستی بخشی که
با باد و گرمی خورشید
به وجد می آید و می تازد
تا در دورترین نقطه ی زمین
به صخره و جنگل بیامیزد
به نشانه ی عشقی
ابدی و ماندگار.
با عرض سلام
ضمن آرزوی سلامتی و خوشبختی برای شما،
وبلاگ ساحل دریا مقدم شما را گرامی می دارد
. اگه اونو می پسندید با تبادل لینک موافقم .
امیدوارم بیاین و به نفعتون باشه .
خداوند نگهدارتان .
چقدر دلتنگتان بودم . . .
خوشحالم که حضورتان را شاهدم .
هر جا هستید آسمان دلتان آرام و خورشید وجودتان گرم و پر فروغ . . .
در پناه حق . . .
دل سپرده نازنینم
من هم از دیدن نام زیبایت بی نهایت خوشحالم و شرمنده روی تو و دیگر عزیزان هستم .لطفا آدرس وبلاگ خودت را برام میل کن .
شاد و سرفراز باشی