بر سرمای درون
همه لرزش دست و دلم از آن بود
که عشق پناهی گردد
پروازی نه گریزگاهی گردد
آی عشق آی عشق
چهره آبی ات پیدا نیست
و خنکای مرهمی بر شعله زخمی
نه شور شعله بر سرمای درون
آی عشق آی عشق
چهره سرخت پیدا نیست
غبار تیره ی تسکینی
بر حضور وهن
و دنج رهایی
بر گریز حضور
سیاهی بر آرامش آبی
و سبزچه برگچه بر ارغوان
آی عشق آی عشق
رنگ آشنایت پیدا نیست
احمد شاملو
و این زمان مرد دیگری اغاز می کند
که هنوز طعم تلخ شکستگی دل را نچشیده است
و دشنام دیگران چون تیرهای زهر به دل او ننشسته است
و ستایش ایشان او را به ورطه های خالی تحسین خویش نیفکنده است......
و او این تازه سفر کرده ی تنها می خواهد که سوار بر اسبهای سرکش نثر در راه های نکوبیده بتازد و از حصارها ی حصین شهری که بسیار در پای دروازه هایش نشسته اند بگذرد.
و اگر نتواند بی شک باز خواهد گشت
و چون کهنه قبایی شایسته ی سوختن خویشتن را به دروازه های این حصار نخواهد اویخت و بست نخواهد نشست .
این زمان مرد دیگری اغاز کرده است.
نادر ابراهیمی از اینجا اغاز کرد. خانه ای برای شب اولین اثرش بود . این کتاب مجموعه داستانهای کوتاهی است که بهرام بیضایی ان را به چاپ رساند و نادر ابراهیمی این اثر را یادگار جوانی خود می داند.
بار دیگر شهری که دوست می داشتم از دیگر اثار معروف اوست . این کتاب را مینای عزیزم که سالهاست به دلیل دوری از وطن از او بی خبرم به من هدیه داد . شاگرد دوره راهنمایی بودم . خواندن این کتاب را خیلی دوست داشتم ولی نمی توانستم کاملا ان را درک و احساس کنم.
سالها بعد دوباره انرا خواندم که این بار رنگ و بوی دیگری داشت .کلام و نوع نگرش او بر عشقی قدیمی که نافرجام مانده بود بسیار لطیف بر روح و احسا س من نشست از این رو علاقه خاصی به ان داشته و دارم.
او کتابهای زیادی برای بزرگسالان و کودکان نوشته از جمله : اتش بدون دود، رونوشت بدون اصل، مصابا و رویای گاجرات ، داستان های سال بد ، کلاغ ها و سنجاب ها و چهل نامه کوتاه به همسرم .
نادر ابراهیمی در ساخت و تهیه سریال های تلویزیونی و سینما نیز فعالیت داشت . سریال اتش بدون دود ، سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن ، مشارکت در تهیه فیلم نامه مغول ها در دوره پیش از انقلاب از اثار او در این زمینه می باشد.
نادر ابراهیمی در بعد از دوره انقلاب نیز درزمینه هنر و ادبیات ایران فعال باقی ماند.
"مردی در تبعید ابدی" درباره زندگی ملاصدرا فیلسوف ایرانی، "صوفیانه ها و عارفانه" بخشی از تاریخ تحلیلی ادبیات داستانی ایران و آخرین کتابش "برجاده های آبی سرخ" از اثار وی در بعد از دوره انقلاب می باشد.
چنانچه در سایت خبری بی بی سی در ۵ ژوئن ۲۰۰۸ برابر با ۱۶ خرداد ۱۳۸۷خواندم نادر ابراهیمی در سن ۷۳ سالگی بعد از تحمل ۹ سال بیماری در تهران در گذشت.
و دیگر مطلبی که در همین سایت خواندم این بود که :
نادر ابراهیمی علی رغم استقبالی که از سوی خوانندگان از آثارش به عمل آمده و اغلب آثارش بارها تجدید چاپ شده، از سوی محافل روشنفکری چندان با استقبال رو به رو نشده و در مجله های مشهور روشنفکری ایران به آثارش توجهی نشده است.
با خودم فکر کردم که چه اهمیتی دارد این اولین بار نیست که چهره ای چون او مورد کم لطفی روشنفکران قرار گرفته است . ایا واقعآ هر چه که روشنفکران می گویند و می اندیشند وحی منزل است ؟ من که چنین تصور نمی کنم .
او با این کلمات با زندگی وداع می کند:
با جهان شادمانه وداع می کنم با من عزادارانه وداع مکن.
یادش گرامی و روانش شاد .
تقدیم به ژانوس عزیز برای اشنا کردن من با عزیزان :پیمان نیلو فر پگاه شیرین محمد و سعید .
خانه دوست کجاست ؟
ما همیشه همه جا همه وقت دنبال کسی یا چیزی می گردیم .کسی که نام زیبای دوست را دارا باشد یا چیزی که بوی خوش دوستی داشته باشد. مهم نیست که کجا هستیم در خانه یا دور از ان .زمانی که در خانه پی دوستی میگردیم شاید که راه یافتن ان چندان پر پیچ وخم نباشد اما وقتی که دور از خانه خود یا بهتر بگویم دور از خانه پدری هستیم گذرگاه بس دشوار است.
روزی که راهم به این وبلاگ ختم شد و سیاه مشق هایم را در ان جا دادم ضمن اینکه هیچ گونه اشنایی به نوشتن در یک وبلاگ فارسی نداشتم و هنوز هم ندارم و مدتها نیز باید بدوم و خدا داند که تا کی در اندر خم اولین کوچه بمانم نمی دانستم که طبق عادت قلبی خود دنبال نشانی خانه دوست می گردم .
چه نیک بخت بودم که سر از کوچه باغ عشق در اوردم انجا که فضایش غرق در صمیمیت است. و دو قدم مانده به گل تنهایی رسیدم به عزیزی که نشانی خانه دوست را به من داد.