روزگار غریبی است نازنین
هر چه بیشتر دوست بداری کمتر دوستت میدارند.
هرچه بیشتر بخشنده باشی کمتر گذشت میبینی.
هرچه بیشتر همراه باشی بیشتر تنها می مانی.
هرچه مهربانتر باشی دلشکسته تر میشوی.
هرچه سازنده تر باشی بیشتر ویران میشوی.
هرچه بیشتر بخندانی بیشتر میگریی.
هرچه صبورتر باشی بیشتر میسوزی.
هرچه بیشتر بسوزی خاکستر می شوی.
وانگاه که خاکستر شدی میفهمی که
عاشق بودی....................
حال نازنینم میخواهی عاشق باشی؟؟؟؟
سلام.
خسته نباشی سهیلا جان.
من باور نمیشه که بعداز شش سال وبلاگنویسی دارم به وبلاگی نظر میدم که در ابتدای کار هست و اولین پستش رو میفرسته... خیلی جالبه برام...
قالب وبلاگت هم خیلی خیلی خوشگل و سر سبزه. آفرین به این سلیقه. از شعرها خوشم اومد ولی سبکش کمی غمگین بود و امیدوار کننده نیست!! یه کمی سعی کن جوانتر باشه شعرها.
درضمن به ما سربزن و همیشه هم اپدیت کن و دچار خواب خرگوشی نشو... وبلاگتو فعال نگهدار..
سلام دوست عزیز
از توجه و توصیه شما سباس گذارم.سعی میکنم بهتر باشند ولن جوانترو نمیدونم .
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
پست بالا زندگی منه
سر بزن
میفهمی
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد ........
خوشحالم که رند بلاکشی را در همسایگی خودم دارم.
سلام
هر روز صبح از طرف من به رزهای قشنگ هلندی سلام برسون
بهشون بگو ایجا میخک و گلایل و ژربرا همه بوی وطن میدهند.
خوبی؟ ممنونم که سر زدی
برات یه بغل میخک و گلایل و ژربرا آرزو میکنم بدون دلتنگی خب.
صفای تو هموطن خوبم از بوی هزاران گلستان خوشبوتره.