عاشقانه خاموش

 

من از دیار بغض آلود ناگفته ها می آیم 

  از وادی دشتهای بی مهتاب  

 از سرزمین ترانه های بی صدا 

 من پیام آور حدیث عاشقانه ای هستم 

 که شاعران غزلی برای آن نسرودند 

هیچ خنیاگری آوازی برای دلتنگی اش سر نداد  

 و بر قامت بلند تنهاییش  جامه ای دوخته نشد  

 من پیام آور دلداده از یاد رفته ای هستم 

که آتش شبانه خانه اش بی تو به خاکستری سرد نشست.